آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۷: بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی که راه غیر از آن آستان بگردانی ز گلبنی، که گلش دیده باشی ای بلبل؛ خزان چو شد، ستم است آشیان بگردانی سزای کشتنم، این بس بود که نعش مرا پس از وفات، بر آن آستان بگردانی ز من، بغیر مگر آن سخن که چون افتد بمن نگاه تو، باید زبان بگردانی مکن ز بزم برونم، وگر کنی چه شود مرا بگرد سر پاسبان بگردانی بداغ عشق تو شادم، که کس نمیخردم گرم بشهر پی امتحان بگردانی روا مدار به آذر جفا چو نتوان ی که راه ناله ی او ز آسمان بگردانی آذر بیگدلی