آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۴: هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته گل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کسی یار کسی، تو از من دلباخته گل ز بلبل، شمع از پروانه سرو از فاخته از دگر یاران ندارم چشم یاری، چون مرا چشم زخم روزگار از چشم یار انداخته سرو، سر از باغ بیرون کرد، کت بیند خرام؛ خلق، پندارند کز شوکت سری افراخته باز امشب، نوبت زاری است ای مرغ سحر ناله یی سر کن، که ضعفم از زبان انداخته! ای که گفتی: بعد ازین کار تو راخواهیم ساخت فکر دیگر کن، که هجران کار ما را ساخته! بسکه از زخم خدنگ او بخود بالیده ام در میان کشتگانم دیده و نشناخته! گر بسر وقت اسیران میروی، وقت است وقت کآذر امشب خانه از نامحرمان پرداخته آذر بیگدلی