آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۶: این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو کو را دوباره باز فرستم بسوی تو هر کس کند ز دیدن روی تو منع من منعش نمیکنم، که ندیده است روی تو ترسم ببزم غیر سراغت دهد کسی گر میرم از غمت، نکنم جستجوی تو شادم که غیر اگر بردت از کنار من نتواند از دلم ببرد آرزوی تو ای شاخ گل، بباغ قدم نه که تا بخاک بلبل ز بوی گل فتد و گل ز بوی تو روی تو ماه و، بوی تو گل، حیف در دلم آتش زده است خوی تو، خوی تو، خوی تو خوش پند میدهی دگر آذر مرا بصبر شد بدگمان ز تو دلم از گفتگوی تو آذر بیگدلی