آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۳: باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من؛
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من؛ دید چون روی تو، نتوانست دیدن روی من! چون نیفتم از پیش، کز یک نگه بیرون کشید هر چه آهو در حرم بود، از حرم آهوی من؟! چاره ی بیماری خود، ناید از دستم طبیب؛ تا چو دل، بیماری افتاده است در پهلوی من گر بسازد غیر، با ناسازی گردون چو من چون تواند ساخت با خوی بد بدخوی من؟! دشمنان را از قفای دوست دیدم، گفتم: آه؛ دور باد آسیب گرگان یا رب از آهوی من از جهان پهلو تهی دارم، بشکر اینکه نیست یار در پهلوی غیر و، غیر در پهلوی من! بر ندارم سر ز زانوی غم آذر، بعدازین تا شود آن سرو سیمین ساق، همزانوی من آذر بیگدلی