آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱: از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند مرغ از قفس پرید و گرفتار دام ماند می گفتمش غم دل و، عمدا نکرد گوش؛ تا غیر آمد و، سخنم ناتمام ماند! از ساقی سپهر فغان، کز جفای او دوری بسر نرفت که جم رفت و جام ماند ماهی ز طرف بام برآمد که تا سحر بس چشم چون ستاره بر ان طرف بام ماند! خسرو ز جام رشک ندانم چه زهر ریخت فرهاد را بکام، که خود تلخکام ماند؟! افسوس کآذر از ستم یار بیوفا جان داد، لیک ازو نه نشان و نام نماند آذر بیگدلی