آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۶۹: یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد من باین خوش میکنم خاطر، که یارم میکشد وعده ی وصلم بمحشر میدهد، در زیر تیغ؛ میکشد، اما ز لطف امیدوارم میکشد در قفس داغ فراق گل، جگر میسوزدم در چمن غوغای زاغ و نیش خارم میکشد در وطن، ناسازی از اغیار، خونم میخورد؛ در غریبی، یاد یاران دیارم میکشد تا نگویند از برای خاطر غیر است، کاش وقت کشتن گوید از بهر چکارم میکشد بی گل روی تو، گریان چون روم سوی چمن؛ خنده ی گل، گریه ی ابر بهارم میکشد آنکه گر خواهد، تواند کشتنم از یک نگاه چیست یا رب جرم من، کز انتظارم میکشد؟! گر کشم می، آتشم بر جان زند روز فراق ور ننوشم یک دو جام آذر، خمارم میکشد! آذر بیگدلی