آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵: ما را دگری جز سگ او یار نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما را دگری جز سگ او یار نباشد او را اگر از یاری ما عار نباشد چندان ستمم از تو خوش آید که چو پرسند از ضعف مرا قوت گفتار نباشد میلت به پرستاری کس نیست، وگرنه کس نیست که از درد تو بیمار نباشد فریاد، که در کوی تو از اهل وفا نیست یک نامه که در رخنه ی دیوار نباشد صیاد مرا، دل نکشد جانب گلشن؛ تا ناله ی مرغان گرفتار نباشد کارم شده، احوال من از غیر چه پرسی؟! بگذار بمیرم، بمنت کار نباشد تا چند کنی شکوه ز بیطاقتی آذر؟! خاموش، که همسایه، در آزار نباشد؟! آذر بیگدلی