آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶: دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم، که شکوه ز بیداد دلبری دارد؛ ستمکشی است که یار ستمگری دارد بآن درخت، زیان یا رب از خزان مرساد؛ که زیر سایه ی خود، مرغ بی پری دارد! ز شوق، دل چو کبوتر طپد بسینه مگر سراغ نامه ببال کبوتری دارد؟! شکایت از ستمت کی کنم؟ که بسته لبم شکایتی که ز جور تو دیگری دارد! چه خواجه یی تو؟ که هر بنده یی که مینگرم بغیر بنده ی تو بنده پروری دارد! گرفت مهر تو تا جای در دلم، گفتم که: بشکنم صدفی را که گوهری دارد! براه عشق تو، گم گشت آذر، این راهی است که هر که گم شود، امید رهبری دارد آذر بیگدلی