آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳: دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم، تاب تغافل، طاقت آزار هم دارد؛ ننالد زیر تیغت، صبر این مقدار هم دارد ز حرف دوستی افتادم از چشمش، عجب دارم؛ که این رنجش که از من غیر دارد، یار هم دارد! دل از آه طبیبم شاد شد، کش سوخت بر من دل؛ ندانستم که غیر از من دگر بیمار هم دارد برآمد گل، نخواهم شد ز باغ ای باغبان؛ گیرم درش بستی، نه آخر رخنه ی دیوار هم دارد؟! بر آن در، غیر را یکبار دیدم، مردم از غیرت؛ ندانستم نهان از من بخلوت یار هم دارد دلم را برد و آمد تیغ بر کف باز پنداری که جز دلبردن آن بیرحم دیگر کار هم دارد ز من رنجید اگر نازک دلش آذر! ازو هرگز نمیرنجم، چو دانم رنجش از اغیار هم دارد آذر بیگدلی