آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نهم بپای کسی سر، که سر نهاده بپایت کنم فدای کسی جان، که کرده جان بفدایت برآ، برای خدا، همچو مه ببام و نظر کن؛ ببین چگونه مرا میکشند زار برایت؟! نشسته گرد ملالم بچهره بیتو و، ترسم؛ گمان برند که رخ سوده ام بخاک سرایت! مکن حذر کسی، گر چه از غرور جوانی؛ تو غافلی ز خدا، من سپرده ام بخدایت دل است جای تو و، بیدلان بدیر و حرم بین؛ تو در کجایی و جویند غافلان ز کجایت؟! خوشم که مردم از اهل وفا، جفای تو باور نمیکنند، که از من شنیده اند وفایت دوای درد ز مردن تورا، و من متحیر؛ که چیست درد تو آذر که مردن است دوایت؟! آذر بیگدلی