آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳: فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است تو هم بیا بتماشا که خوش تماشائی است مرا که مرغ دلم، مانده در شکنجه دام؛ ازین چه سود که بیرون شهر صحرائی است؟! گرانی از سر کوی تو زود خواهم برد بیا که فرصت حرف، امشبی و فردایی است! نه پند واعظت از ره برد، نه نغمه ی چنگ؛ میان مسجد و میخانه، بیخطر جایی است! چرا ز مرگ بنالم بخود، که تربت من بزیر سایه ی سرو بلند بالایی است؟! فغان، که درد تو آذر بکس نیارد گفت چو بنده یی که گرفتار عشق مولائی است آذر بیگدلی