آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷: مرا بکشتی و، بازم دل از تو خرسند است؛
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا بکشتی و، بازم دل از تو خرسند است؛ مگر تحمل یاران ز یار تا چند است؟! بروز مرگ، شنیدم که پیر کنعان گفت که دوست دشمن جان است اگر چه فرزند است نیم ز لطف تو نومید، اگر خطائی رفت؛ گنه ز بنده و، بخشایش از خداوند است! ز آسمان نکنم شکوه، گر ز کین کشدم؛ چرا که دشمنی او بدوست مانند است! گر از تو روز وفاتم نوید وصل نیافت بمرگم این همه غیر از چه آرزومند است؟! ز درد بلبلی افغان که آشیان دارد بگلشنی که گلشن را بخار پیوند است! اثر بناله ی آذر بجز گرفتاری مجو، که بلبل از آواز خویش در بند است آذر بیگدلی