آذر بیگدلی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶: از خنده چه آلوده شود لب بعتابت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خنده چه آلوده شود لب بعتابت زهر از شکرت میچکد و، آتش از آبت از قتل من بیگنه، ای شوخ بپرهیز کان نیست گناهی که نویسند ثوابت حاجب ندهد راهم و خواهم که نهانی گویم بتو حرفی و برآرم ز حجابت آخر چه بویرانی دل اینهمه کوشی؟! جز دل نبود خانه یی، ای خانه خرابت! از خون اسیران، چو کشی جام و شوی مست؛ جز مرغ دل سوختگان نیست کبابت تا روز گذاریم بزانو سرو از غم خوابی نه شب هجر، که بینیم بخوابت آذر بحلت کرد، مگر چند توان گفت در روز حساب از غم بیرون ز حسابت؟! آذر بیگدلی