اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو گره میفکن از افسوس بر جبین و برو در آتشم به وصال تو نیستم راضی بیا ز دور به حال دلم ببین و برو ز راه کویی اگر چشم خونچکان جوشد به پیش پای سراسیمگی ببین و برو میان چشم و دلم بی تو دعوی خون است در این بهار تماشا گلی بچین و برو اسیر کشته شد اما وصیتی دارد بخوان به خاکش یک عشر آفرین و برو اسیر شهرستانی