اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو تأثیر عشق کرد مرا شرمسار تو خضرم نوید وعده دیدار می دهد آب بقاست خاک ره انتظار تو راهش نظر ز دیده بیداد کرده است وارستگی به خواب نبیند شکار تو برگ گل از بنفشه کشد ناز رنگ و بو تا دیده نوبهار خط مشکبار تو روشن سواد صفحه گلزار چشم ماست ریحان شکسته ای است ز خط غبار تو ز آن پیشتر که ناز تو گردد دچار من چون می گذشت بی ستم آیا مدار تو دل داده ام ز دست مران از نظر مرا کاری نکرده ام که نیاید به کار تو دیرینه محرم نگه گرم بوده ایم افتاده ایم از نظر اعتبار تو یکدم به یک قرار نه ای با اسیر خود بیچاره تا به کی بشود بیقرار تو اسیر شهرستانی