اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن عقل را دیوانه زنجیر دانایی مکن پرتو فانوس دارد خلوت سوز درون عشق را بدنام کردی خو به تنهایی مکن شمع را تا سرنوشت صبح روشن شد گداخت دیده ای داری به کار خویش بینایی مکن کاروان اولین سهو کتاب غفلت است عقل را بیهوده از تدبیر سودایی مکن تخم نشتر در دل از افغان میفشان چون اسیر چاره درد محبت جز شکیبایی مکن اسیر شهرستانی