اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگاری شد که با عشق آشنایی می کنم چون شرر در بحر آتش ناخدایی می کنم گر دهد آیینه بهر انتقامم جا به چشم کی چو عکس از ساده لوحی خودنمایی می کنم آرزوی قتل خویشم می برد نزدیک او شوق پندارد تلاش آشنایی می کنم در محبت بر سر کوی تو شبها چون اسیر با وجود بی نیازیها گدایی می کنم اسیر شهرستانی