اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستم پیاله بر سر افسانه می زنم سنگ صنم به شیشه بتخانه می زنم در آتشم به یاد رخی نوبهار کیست برگل تپانچه از پر پروانه می زنم گر دم ز سایه گل و خاشاک می رمد حرفی ز آشنایی بیگانه می زنم حرفی به گوش ساغر آیینه می کشم دستی به دامن دل دیوانه می زنم دارم دلی خرابی عالم دماغ نیست جامی به یاد گریه مستانه می زنم نازم به مشرب دل پاک اعتقاد اسیر از توبه روزه دارم و پیمانه می زنم اسیر شهرستانی