اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم غنیمت است که از هیچ بیشتر دانم به خواب راحتم آسودگی شود بالین وطن گداخته ام لذت سفر دانم به زخم کاری دوری تپیدنم اولی که درد و داغ تو را کم ز بال و پر دانم حرام طاقت من باد خواری دو جهان اگر ز یار کسی را عزیزتر دانم تپیدن دلم از خوی او خبر دارد جواب نامه ز پرواز نامه بر دانم گلی است عشق که بدنام رنگ و بو نشود غم تو پرده نشین است اینقدر دانم اسیر در چمن عشقم این بهار بس است که پاره های دل خویش را ثمر دانم اسیر شهرستانی