اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم برقتاز آهم از تاراج طاقت می رسم آستان آرایی ای دارم ز یاد دوستان پای تا سر سجده شکرم به خدمت می رسم جذبه شوق وطن بی اختیارم می کشد صید خونگرمم به پاس دام الفت می رسم سنگ طفلان می کند پرواز استقبال من روح مجنونم ز صحرای محبت می رسم دور باد از کینه افلاک و چشم بد اسیر بعد ایامی که از قحط فراغت می رسم اسیر شهرستانی