اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام به من ز سستی طالع نمی رسد پیغام ز دوست شکوه ندارم چه شد که عمر گذشت وفای ما بقرار و جفای او بدوام به جلوه آمدی و سوختم مبارک باد مرا خزان حجاب و تو را بهار خرام در بهشت به رویم گشاده پنداری گهی که داده ندانسته ام جواب سلام چنان تغافل صیاد کرده خاموشم که ناله ام نشنیده است گوش حلقه دام کناره جوست ز من مهر یار و خرسندم که نیکنام گریزد ز صحبت بد نام رهش به کلبه تاریک ما نمی افتد طلوع صبح نبود است در قلمرو شام اسیر سلسله دام عشق می داند که دور از او به من خسته زندگی است حرام اسیر شهرستانی