اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب دل مهیا کرده ام بهرت شراب جان کباب دل به نوعی سخت جانم کرده بیدادش که هر ساعت صدای تیشه می آید به گوش از اضطراب دل چه خونها خورده از اشکم چه جانها داده از آهم نمی دانم چه خواهم گفت در محشر جواب دل شد از زلف تو حیرت سرمه چشم پریشانی که خواهد کرد آیا بعد از این تعبیر خواب دل چه گل گل می شکفتی از می حیرت به این شوخی پریشان مصرعی گر می شنیدی از کتاب دل مبین مژگان غمازش مبین چشم فسونبازش همین است انتخاب دل همین است انتخاب دل شب و روز از خم زلفی گرفتاری گرفتاری سؤال او سؤال من جواب او جواب دل اسیر از چشم مستی ترک سودای دو عالم کرد به این سودا کسی تا کی نگردد بر جناب دل اسیر شهرستانی