اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش مگردان جز دل من مرغ دیگر صید شهبازش الهی طاقت بیداد رشکم نیست ننمایی بجز اندیشه قتلم کسی را محرم رازش دلم در دام صیاد است یارب آرزو دارم که بندد دست در خون تپیدن بال پروازش اگر گوید سخن نتوان شنیدن گفتگویش را چو بوی غنچه بس در پرده شرم است آوازش غزالی رام الفت بود فهمیدم ز استغنا نگاهی فکر قتلم داشت فهمیدم ز اندازش اسیر از من حدیث درد دل هر دم چه می پرسی عسس گر نیستی هر بیدلی می داند و رازش اسیر شهرستانی