اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر در نظر کی آیدم سیر گلستان دگر بت پرستی را هنوز امروز با من کارهاست از خطش دیدم سواد کافرستان دگر خوانده ام مضمون حرفش را حیات تازه ای است کرده ام هر دم نثار نامه اش جان دگر آبرو داری پریشانی رواج کار توست گل پس از آشفتگی دارد چراغان دگر منکه دور از سنگ طفلان می توانم شور کرد می برم شهر جنون را در بیابان دگر چون کنم شکر نوازشهای پنهان چون کنم منفعل می سازدم هر دم به احسان دگر دل نمی گیرد قرار از یاد مژگانش اسیر دیده در طالع مگر زخم نمایان دگر اسیر شهرستانی