اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید ناله ای کردم به گوش آواز فرهادم رسید خاطر صیاد نازک بود و من بی احتیاط تا کشیدم ناله خاموشی به فریادم رسید جذبه بی اختیارم کرد خصم خویش بسکه جور او کشیدم مشق بیدادم رسید زحمت آسودگی از یاد دامم برده بود می گرفتم دامن پرواز صیادم رسید سستی طالع زکویش چون غبارم برده بود ناتوانیهای عشق آخر به فریادم رسید یاد خرسندی گذشت از خاطر غافل اسیر مرده بودم غم میان جان ناشادم رسید اسیر شهرستانی