اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم زیاد نگاهت به شود می آید چراغ خلوتم از بزم طور می آید وداع هستی خود می کنم قرارم نیست همین بس است که دیدم ز دور می آید غبار راه قناعت که پیک اهل دل است ز پایتخت سلیمان مور می آید گذشت مدت عمرم به عجز و غافل از این که خاکساری عشق از غرور می آید به سویم از دل آواره نامه ای دارد نگاه قاصدم از راه دور می آید شراب از غم لعلش اسیر بسکه گداخت به بزم باده کشان بی حضور می آید اسیر شهرستانی