اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر دل که ز بیداد تو نومید برآید چون ذره نظرکرده خورشید برآید شوریدگیم سایه سودا به سر انداخت حاصل دهد از خاکم اگر بید برآید هنگامه طراز دل ما عشق و جنون است از مشرق این صبح دو خورشید برآید تقریب جگر تشنه اظهار نیاز است کام دلش از تهنیت عید برآید بیدردی اگر خضر شود ننگ حیات است پرورده غم زنده جاوید برآید گر بار تمنا به دلت بارگران است بگذار که امید تو نومید برآید در کیش وفا جایزه صبر اسیر است کامی است که بی منت تأکید برآید اسیر شهرستانی