اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد اضطراب مرغ بسمل شوق را پر می دهد می تپم در خاک تا گردی زمن در خاطر است خون گرم من به دیر و کعبه ساغر می دهد دل ندادی بیش از این افسانه ام نشنیدنی است خواب راحت یادم از غوغای محشر می دهد مرد عارف را سواد بینشی در کار نیست غیرتش آیینه را خاک سکندر می دهد گوشه گیر حیرتم چون دل ولی گاهی اسیر اختلاط گریه ام ذوق سراسر می دهد اسیر شهرستانی