اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستی ز شور لعل تو هشیار می شود خواب از خیال چشم تو بیدار می شود حیرانیی به طالع نظاره دیده ام دل پیشتر ز دیده خبر دار می شود میزان کار خلق بود پله فنا هرکس به قدر بار سبکبار می شود دام نگاه گرم تو صیاد وحشت است صید کزو رمید گرفتار می شود بی زلف او به ناله چو زنجیر نارساست عمری که صرف سبحه و زنار می شود یک صبحدم به روی تو گر دیده واکند آیینه یک چمن گل بیخار می شود طفلان به کعبه سنگ برند ارمغان اسیر دیوانه ای که قافله سالار می شود اسیر شهرستانی