اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ بود دستگاه گریه بر ابر بهاران تنگ بود تیغ مژگان تو می زد گر صلای قتل عام فرصت بسمل شدن بر جانسپاران تنگ بود نا امیدی بین که بر مجنون عالمگرد ما کوه و صحرا چون دل امیدواران تنگ بود رخصت صد خانقاهم بود از هر پیر عشق کار بر من چون دل پرهیزگاران تنگ بود شوق تنهایی به زنجیر خیالم می کشد ورنه بر من زندگی بی دوستاران تنگ بود توبه را تکلیف ساقی کرد لبریز شکست ساغر ما بی نصیب و ظرف یاران تنگ بود هرکجا چیدم بساط نقد نظمی چون اسیر وقف دزدی شد که دست طبع یاران تنگ بود اسیر شهرستانی