اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می کشند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می کشند مشتی از خاکستر افسرده ما می کشند شبنم توفیق را سامان ابر رحمت است اهل دل کی انتظار مزد فردا می کشند پاک بینان کز ره غفلت غبار انگیختند سرمه عبرت به چشم اهل دنیا می کشند جذبه ای دارند دور افتادگان کز هر قدم خارصد فرسنگ را از پای صحرا می کشند اهل دل کز گریه عالم را گلستان کرده اند پرده چشم تری بر روی دریا می کشند جذبه در کار است اگر منزل و گر آوارگی در بیابان انتظار خضر بیجا می کشند گر شهیدانش به عمر جاودان راضی شوند بزم رنگینی به روی خضر و عیسی می کشند ما اسیران محبت صید دام الفتیم صورت پرواز ما بر بال عنقا می کشند گلرخان از بسکه می دانند قدر ما اسیر بار شبنم از غبار خاطر ما می کشند اسیر شهرستانی