اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته اند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته اند حلقه دام ز محراب دعا ساخته اند گر همه سایه خاری است طوافی دارد کعبه شوق مرا در همه جا ساخته اند دل ناکام نمیرد که نظر کرده اوست استخوان بندی قالب ز هما ساخته اند چاره از کوشش بی صرفه پشیمان شدن است برده اند از دل ما درد و دوا ساخته اند شش جهت چیست که آهی بکند بنیادش چار دیوار جهان را ز هوا ساخته اند دل فولاد هم از آتش عشق آب شود گر بداند که در این کوره چه ها ساخته اند غم پنهانیم از دیده توان نقش زدن خلوت راز تو را پرده نما ساخته اند زنده بادا دلت از حسرت جاوید اسیر خاک این کوزه گل از آب بقا ساخته اند اسیر شهرستانی