اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخی از باده رخشان می توان کرد گلی از شعله خندان می توان کرد اگر از خویش پنهان می توان شد تو را از خلق پنهان می توان کرد ز شور بیخودی در بزم مستان دل ما را نمکدان می توان کرد ز رویت خنده بر گل می توان زد سرش را هم چراغان می توان کرد بهار سینه صافی تربت من گل از خاکم به دامان می توان کرد اسیر شهرستانی