اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی که در دل خود از نیاز می گذرد ز خاطر که به عمر دراز می گذرد هلاک توبه پشیمان دلی که هر ساعت گذشته از سر بیداد و باز می گذرد اجل که جوهر شمشیر ناز می داند چرا به خاک شهیدان به ناز می گذرد نگه ز کعبه و بتخانه باج می گیرد به این غرور چه الفت نواز می گذرد یگانه گوهر دریای خاک خواهد شد دلی که از سر افشای راز می گذرد غبار هستی محمود می رود بر باد اگر نسیم به زلف ایاز می گذرد بهار گریه الفت طراز می آید خزان ناله وحشت گداز می گذرد ادب ز آینه هستیم غبار انگیخت ز خاطر که به این ترکتاز می گذرد اسیر صلح نخواهد که جنگجو باشی دگر به عمر تغافل نواز می گذرد؟ اسیر شهرستانی