اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذرد گر گذشتی دارد از ملک قناعت بگذرد زندگی بی عشق یعنی دانه ای در زیر خاک حیف از اوقاتی که بی شغل محبت بگذرد بینوایی ذوق بخشیدن نمی داند که چیست آنکه دارد بیشتر عمرش به خجلت بگذرد پرنیان صبحدم یک چاک پیراهن شود گر ز گلگشت چمن با این نزاکت بگذرد از فریب گردش چشم فسونسازش به بزم ساغر از می ناله از نی دل ز الفت بگذرد سبزه ای کز گریه ام روید پرقمری شود هرگه از باغ نظر آن سرو قامت بگذرد خودنمایی نیست چون امروز فردا گر به من سر ز محشر بر ندارم تا قیامت بگذرد از خیال محشر انصاف می گردد غبار حضم اگر مرد است از یادش مروت بگذرد در چمن دارم خیال می پرستی با اسیر پاره اوقات مجنون هم به عشرت بگذرد اسیر شهرستانی