اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل زخم که جان داغ که گل خار که دارد حیرت به کف آیینه دیدار که دارد از ذره گریبان هوا دامن باغ است گردم نظر از جلوه رفتار که دارد دامان شفق چاک گریبان تماشا صبح آینه از شبنم گلزار که دارد خاکستر ما پیرهن رنگ بهارست یوسف خبر از گرمی بازار که دارد از گرد عدم دامن پرواز گرفتم آزادی جاوید گرفتار که دارد دام و قفس از ناله ما گوش گرفتند شوق اینهمه با طاقت بسیار که داد در آتشم از غیرت خورشید قیامت هم چشمی خار سر دیوار که دارد در مذهب الفت سخن حوصله کفر دارد طاقت خبر از شوخی آزار که دارد اسیر شهرستانی