اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تماشای رخت شام و سحر می خندد در تمنای لبت پسته شکر می خندد شد غبارم ز شکر خندهای اکسیر نفس می شوم زنده اگر بار دگر می خندد جور بینی اگر از وصل نشان می خواهی گل مقصود به گلزار خطر می خندد گریه ام خنده نما خنده ام اندوه فزا هر گل باغ جنون رنگ دگر می خندد خنده خوشدلی ارزانی ناقص طربان خرم آن است که با دیده تر می خندد اسیر شهرستانی