اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گردد کند گر کعبه یاد خاطرم بتخانه می گردد چه آمیزش بود با عشق جانان خودپرستان را که اول آشنای او زخود بیگانه می گردد فریب چشم مستی آنچنان برد اختیار از من که طرح مسجدی گر افکنم میخانه می گردد نمی دانم چه می گویم چه حال است اینکه من دارم جنون هم عاقبت از دست من دیوانه می گردد اسیر از بی نیازی کرد تسخیر گرفتاری کجا در خاطر صیدش خیال دانه می گردد اسیر شهرستانی