اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گردد همان بهتر که پیش دادخواهی مضطرب گردد خوشا بزمی که از جوش دل آهی مضطرب گردد نگاهی مضطرب گردد نگاهی مضطرب گردد؟ فسردن سوخت خون نا امیدی در رگ جانم خوشا آن دل کز امید نگاهی مضطرب گردد نسب از کوره سیماب دارد خاطر عاشق بسوزد هر دو عالم را چو آهی مضطرب گردد طبیبم گر تو باشی روز و شب از درد می خواهم که نبض ناتوان من الهی مضطرب گردد پشیمانی بدل کرد آنکه کوه صبر مستان را الهی مضطرب گردد الهی مضطرب گردد اسیر شهرستانی