اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا نمی گنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به لب هر دم ز شادی شکر این سودا نمی گنجد که در دام تغافل غیر صید ما نمی گنجد طراز نوبهار عشرت ما چونکه سرسبز است گل نشو و نما در جیب نخل ما نمی گنجد در آیین وفا لب تشنه ذوق شهادت را به گوش بیقراری وعده فردا نمی گنجد مرا دانسته از جام تغافل مست می سازد که در ظرف حریفان جوش این مینا نمی گنجد ز ذوق نسبت تبخاله بیمار عشق او حباب از بس به خود بالید در دریا نمی گنجد ز بس دلهای سخت از کینه روشندلان پر شد شرار از تنگی جا در دل خارا نمی گنجد اسیر شهرستانی