اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج مباد چشم و دل ما به یکدگر محتاج غبار اگر شده دیوانه خاطرش جمع است چرا ز خشکی دریا شود گهر محتاج صفای سینه عاشق گل همیشه بهار ز خشکسال نگردیده چشم تر محتاج نکرده ایم سؤالی دگر تو می دانی مباد چشم و دل ما به بحر و بر محتاج هنر رسیده به جایی که دست ما نرسد نشسته ایم به امید این هنر محتاج چه شکر یک مژه بر هم زدن تواند کرد که نیست صید محبت به بال و پر محتاج نهال بیخبر نوبهار گشت اسیر نشد ریاض محبت به برگ و بر محتاج اسیر شهرستانی