اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت این غنچه از طراوت آب گهر شکفت آیینه خواب بود که دل از خیال تو یک پیرهن ز صبح دوم بیشتر شکفت پیش از خیال جلوه او دل به خون تپید زان پیشتر که باغ بر آرد ثمر شکفت شمشیر آبدار شد و لعل شاهوار در سنگ خاره گل ز چمن شوخ تر شکفت در شیشه باده بود و در آیینه عکس تو کی در ریاض فیض گلی بر ثمر شکفت سیر بهار گلشن بی رنگ شوخ تر هر ساغری که خورد به رنگ دگر شکفت از سایه گرد سرو تو آیینه خانه طرح باغ آن هوا گرفت که دیوار و در شکفت سازد هوای شوق جنون غنچه مرا چندان دلم تپید که در زیر پر شکفت دارد هوای ابر جنون گوشه قفس آمد بهار اسیر و گل بال و پر شکفت اسیر شهرستانی