اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت سامان خرمنی ز جوی می توان گرفت در راه شوق توشه دل درد دل بس است عمر گذشته را به دوی می توان گرفت جولان دل شکاریش از کار برده است مستانه می رسد جلوی می توان گرفت منشین ز پا که خضر دچارت نمی شود دامان شوق هرزه دوی می توان گرفت طرف کلاه شوخی مژگان شکسته است از چشم خویش هم گروی می توان گرفت تنها اسیر برق به منزل نمی رسد دست رفیق گر مروی می توان گرفت اسیر شهرستانی