اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت لب گشودی و صبا حرف زدن یاد گرفت از دل خون شده ام یاد تو وحشت آموخت همچو طوطی که در آیینه سخن یاد گرفت کار توفیق نیفتاد به استادی کس کی کسی پیشه دیوانه شدن یاد گرفت باعث زمزمه پیرایی دیوانه مپرس دید در خواب خوش آن چشم و سخن یاد گرفت چقدر خنده به فهمیدگی عالم زد هر که یک حرف ندانسته ز من یاد گرفت شکوه دل شکنی های تو را بس که اسیر کرد با خویش ندانسته سخن یاد گرفت اسیر شهرستانی