اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذشت بسکه گلگون کوهکن را در نظر رنگین گذشت نقل شیرینی ز خسرو ماند آخر یادگار جان شیرین داده نتوانست از شیرین گذشت شد شفق زاری که سامان گلستان پاک سوخت صبحدم گلناریت در خاطر غمگین گذشت غنچه محجوب او دیدم دلم آمد به یاد مصرعی در پرده خواندم بر لبش تحسین گذشت خنده هر گل جدا صبحی به بار آورده است از چمن دانسته نتوان با دل غمگین گذشت چون گهر شبنم به درج غنچه پنهان شد ز شرم گفتگوی تازه ای زان خنده رنگین گذشت خوش بهاری بود بزم از قصه رنگین عشق جای سرو و گل حدیث خسرو و شیرین گذشت می گدازم گر خیالت در دل کس بگذرد راست می پرسی نیاید از اسیرت این گذشت اسیر شهرستانی