اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت تا چند می توان ز دل بیخبر گذشت از آه و ناله معذرت آسمان مخواه پرواز ما ز حوصله بال و پر گذشت غیرت روا نداشت که تنها گذارمش عمر عزیز در قدم نامه بر گذشت سر کرد راه کعبه و منزل به یاد رفت مستی که بیخودانه ز اهل نظر گذشت آتش پرست عشقم و اختر شناس داغ کی شعله از قلمرو من بی خطر گذشت پیش از خمار ساغر تکلیف داد و رفت ذکرش به خیر توبه که بی درد سر گذشت کشتی شکسته ای است به بحر گناه اسیر بخشایشی که موجه طوفان ز سر گذشت اسیر شهرستانی