اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داشت گر دمید از آب حیوان آتشی در ریشه داشت در شکست توبه کار عشرت ما شد درست آسمان ما را گرفتار طلسم شیشه داشت کوهکن در زیر بار ننگ مزدوری نبود خونبهای صد چو خسرو از شرار تیشه داشت دوش زاهد را چو ساغر اختیار از دست رفت زان ید بیضا که می در آستین شیشه داشت از نگاه گرم فهمیدم که با من چشم او باده بد مستیی در ساغر اندیشه داشت چون کنم با طعنه دشمن که کوه سخت جان صد جراحت بر دل از تیغ زبان تیشه داشت بهره ور می شد ز گوهرهای نظم خود اسیر گر طریق این سخنور زان شاعر پیشه داشت اسیر شهرستانی