اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همزبان بزم ما غیر از در و دیوار نیست باده می نوشیم اما نشئه ای در کار نیست حسرت بسیار دامنگیر و مطلب سخت کوش هر قدم صدبار در راه تو مردن کار نیست انتظار گرمی احباب کوه محنت است اهل دل را غم نمی باشد اگر غمخوار نیست راه دارد دل به دل گر راه باشد سالها راز ما را قاصدی یا نامه ای در کار نیست کاش غم هم بر دلی دست درشتی می گذاشت جرعه بسیار است (و) یک پیمانه سرشار نیست دوست از تیمار داری درد بر دردم فزود مهربانیهای بیجا کمتر از آزار نیست گرد غربت بر جبین مرد آب گوهر است بیکسی ها را تفاخر نامه ای در کار نیست ذره با خورشید ما جوش تجلی می زند یک سر مو بر آشفتگی بیکار نیست در دیار سینه صافی دشمنی ها دیده ایم جور بسیار است اما رنجش بسیار نیست نا امیدی در دیار ما نمی باشد اسیر این سخن جز حلقه گوش اولوالابصار نیست اسیر شهرستانی