اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست از صد هزار غنچه یکی خنده زیب نیست از هر گلی چراغ به رنگی کشد گلاب پروانه خام مشغله چون عندلیب نیست بیگانه خویش می شود از مشرب رسا الفت به هر کجا که نشیند غریب نیست تأثیر ناله از دل آسوده می برند درکشوری که درد نباشد طبیب نیست جایی که رشک بر جگر پاره می برند گر می گریزم از تپش دل عجیب نیست مجنون ز عجز رخت به صحرا کشیده است دیوانه مرد گرد نبرد شکیب نیست ای گل به نیتی که برازنده تر شوی هر پا برهنه راست بگو جامه زیب نیست گفتم اسیر شوخی تاراج می شویم خندید وگفت مال تو بردن نصیب نیست اسیر شهرستانی