اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر پوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر پوست موج نشتر می زند نبض شهیدان زیر پوست بیش از این با حسرت سرشار بازی چون کنم بند بندم تا به کی رقصد چو طفلان زیر پوست می توان از پوست پوشی ملک دارایی گرفت داد شهرت می زند طبل سلیمان زیر پوست رشک گو خونم بریز و شوق گو نامم مبر عضو عضوم می تپد از دل چه پنهان زیر پوست پیچ و تابم بیش از این شبهای بیتابی مپرس گشته مغز استخوانم سنبلستان زیر پوست وصف رویت می کنم چون غنچه رسوا زیر لب بوی زلفت می کنم چون نافه پنهان زیر پوست اسیر شهرستانی